وب سایت شخصی حمید ارسنجانی

انتخاب راه، انتخاب مقصد نیز هست ..

وب سایت حمید ارسنجانی

تحول و طراوت

zendegiyeimani.jpg

تحول و طراوت

 

در زندگی ایمانی، تحول، رو به رویش سه رویداد دل‌انگیز دارد:

نخست، رویش آرامش، و این، چیزی‌ست که شخص در خود به تجربه می‌نشیند.

دوم، رویش محبت؛ و این، چیزی‌ست که شخص در نسبت با خلق، از خود می‌بیند.

و سوم، رویش تقوا؛ و این چیزی‌ست که شخص در نسبت با خدا تجربه می‌کند. شرم و پروایی‌ست ناشی از دیدن خویشتن در محضر او.

و این هر سه، محصول یک رویدادند: از حصارهای خویشتن که بیرون می‌شوی، فرصت نور در تو فراهم می‌آید و انسانی، به شباهت اخلاقی خدا می‌رسد.

فرا رسیدن بهار، رویش طراوت و تازگی طبیعت است؛ جهان بیرون ما، هم لطیف می‌شود، و هم عطرآگین.

با این‌همه، اما، بهار طبیعت، عید طبیعت است، نه عید ما. و از همین روی، تمام طبیعت را گشایش‌ها فرا می‌گیرد، بی‌آنکه چیزی در درون ما گشوده شود، و اگر تازگی و طراوتی هم در ما حاصل شود، تبعیت و تأثر ماست از عالم بیرون؛ اقتباسی‌ست که از آن می‌کنیم. و ازین‌روی، ناپاینده و میراست.

آنچه تغییری نمی‌کند، خود تغییر است؛ جهان، بی‌وقفه رو به تحول دارد و چیزی مانع آن نیست و انسان‌ها نیز از این قاعده مستثناء نیستند. اما به نظر می‌رسد، آنچه که رونقی از آن تحول نمی‌گیرد، رویش آن سه رویداد مهم است؛

آرامش‌ها رو به نزول،

محبت‌ها رو به نقصان،

و حزم و احتیاط‌های اخلاقی رو به محاق، و خدا در کسوف.

و نتیجه آنکه زیستن، بسی دشوارتر می‌شود.

گو بدو چندان که افزون می‌دود

از مراد خود جداتر می‌شود (مثنوی۶/۲۳۵۷(

گویی، تمام هستی که تن به "تسلیم" حق داده‌اند، به سهولت، به راه تحول می‌روند، جز آدمی، که می‌باید به "انتخابِ" تسلیم برسد، و تسلیم، جایی‌ست که بی‌هراس از نقصان و ستم، تو را به راه "رشد" هدایت می‌کنند:

"هر که به پروردگار خود ایمان آورد نه از نقصان می‌ترسد و نه از ستمی. هرکه تسلیم خدا گردد، آنهایند که راه رشد را در پیش گرفته‌اند." (جن۷۲/۱۳و۱۴(

و تسلیم شدن، به وقت بی‌ایمانی، ناممکن.

و به هنگام کم ایمانی، بسیار دشوار.

و به گاه فروتنی، آسان.

و به زمان یقین، گواراست.

چنین است که تجربۀ تسلیم در عموم مردمان، بیش از هر جای دیگری، به وقت اضطرار، و به اجبار رخ می‌دهد؛ وقتی تمام تقلاها نافرجام می‌شوند، و میان بودن و نبودن، تار مویی فاصله می‌ماند، شخص، خسته و دلکنده از "تمام دیگران" مهیا به تجربۀ تسلیم است؛ کشتی نشستگانی که بواسطۀ نسیمی دلنواز، در شناوری آبها، شادمانند، ناگهان خود را که اسیر طوفان و محاصر دریا بیابند، "در آن حال، پاکدلانه خدا را می‌خوانند که اگر ما را از این بحران، بِرَهانی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد .."(یونس۱۰/۲۲). و اینگونه، سهم تو از تسلیم، سهم تو از فروتنی‌ست و به قدر فروتنی، به طعم تسلیم می‌رسی،

و به قدر تسلیم، برخوردار از رشدی. و هم ازین‌روی، مدت زمان فروماندن در طوفان‌ها، به تغییر تو وابسته است. از چشم ایمانی، جهان، تنها واجد قوانین طبیعی نیست، بلکه قوانینی معنوی نیز بر او حاکم‌اند.

در کلام خدا، سبب ارسال فرامین، پاک نمودن ما، و اتمام نعمت بر ما، عنوان شده است:

"خدا نمی‌خواهد برای شما دشواری بیافریند، بلکه می‌خواهد شما را پاک، و نعمتش را بر شما تمام کند. باشد که سپاس دارید"(مائده/۶) و فرآیند پاک شدن، چیزی نیست جز حرکت گام به گام ما، به سمت بلوغی روحانی. و اینگونه به پیوند میان "تحول" و "طراوت" می‌رسی؛ و طراوت، خود، تنعمی بس عظیم است. به این معنا، تمام حوادث ظاهراً تلخ زندگی، تازیانه‌های تغییر خداوند‌اند؛ اما نه برای ناباوران.

در تمام این گام‌ها، آنچه از نگاه ایمانی اهمیت وافر دارد، این است که او به طرق مختلف می‌کوشد تا در زندگی ما، در آید و ما را متحول گرداند؛ آنکه راه را، بر خداوند، نمی‌گشاید، ارتقایی هم نمی‌یابد.

گریختن ما در بی‌توجهی به فرامین، نتیجه‌ای جز فشارهای بیرونی ندارد:

و هر که از یاد من روی بگرداند، بی‌تردید زندگی سختی خواهد داشت ..”(طه۲۰/۱۲۴(

و این، از آن‌روست که ورود تو به آرامش خدا، قدرت مشکلات را بر تو کاهش می‌دهد و مواجهۀ تو را با آنها متفاوت می‌سازد.

از مهم‌ترین این فرامین، قانون "کاشتن و درو کردن" است: “هر که کار شایسته کند، به سود خود اوست، و هر که بدی کند، علیه خود اوست، و پروردگار تو نسبت به بندگان، ستمکار نیست”.(فصلت۴۱/۴۶(

نمی‌توان هرچه را گفت و هر چه را شنید، و انتظار طراوت هم داشت؛ شنیدن‌ها، گفتن‌ها، و دیدن‌ها، و هر آنچه در تعامل با خود و دیگران می‌کنیم، به خود ما بازخواهد گشت؛ بذرهای خیر که در زندگی همنوعان می‌کاری، در زندگی خویش درو می‌کنی. و برداشت‌های ما، غیر از این نیست؛ هرچه بکاریم، در فصلی درو خواهیم کرد:

این جهان، کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا (مثنوی ۱/ ۲۱۶(

این جهان کوه است و گفت و گوی تو / از صدا هم بازآید سوی تو (مثنوی ۲/ ۲۱۹۳(

نمی‌توانی به فصل درو برسی، بی‌گذر از فصول کاشت. و زودبازده ترین کشت‌ها "محبت" است و "شکرگزاری"؛

یکی نسبت تو را با خلق خدا تعیین می‌کند،

و دیگری نسبت تو را با خدا.

و خداوند بیش از هر جای دیگری به روابط تو با همنوعان نظر می‌کند: "و چون خداوند بنده‌ای را نیکویی خواهد، کار او را روا کردن حاجات مردمان گرداند". (پیامبر اکرم«ص»)

و شکرگزاری که زیباترین عکس‌العمل ما در برابر دریافت نعمت‌هاست، چیزی جز بازپس دادن محبت خدا نیست و اما جلوۀ بیرونی آن، همچنان در نسبت با خلق او جاری می‌شود؛

شکر ثروت، به انفاق و احسان می‌رسد،

و شکر دانش به نشر آن،

و شکر قدرت به حمایت از ضعیفان،

و شکر هدایت به راهنمایی خلق  ..

و چنین است که شکرگزاری نیز، جز به سود خویش نیست.(نمل۲۷/۴۰)

و قانون‌ها اما، چیزی نیستند که به دلخواه تو متصل باشند و مراعات آنها البته، برخورداری از مزایاست و شکستن آن‌ها، هم سوزاندن فرصت‌هاست، و هم سوختن برکت‌ها. و چه برکت‌ها که به دریافت نمی‌رسند تنها بدین سبب که تو مهیا نیستی  ..

راه دل‌انگیز تحول، از پذیرش تغییرها می‌آغازد و تغییر احوال، چیزی جز تغییر درونی نیست، نمی‌توان به طعم آرامش رسید بی‌آنکه زندگی خویش را تغییری نبخشی. و آنکه تن به تبدیل‌های خدا نمی‌دهد، نصیبی از قرب هم نمی‌برد.

- حمید ارسنجانی

(0) - (0)