سمزدایی یا دیگرزدایی؟
یادداشتی بر مفهوم "آدمهای سمی"؛ بخش نخست
عبارت "آدمهای سمی" را عموماً شنیدهایم. این عبارت احتمالاً برگرفته از کتاب "لیلیان گلاس" به همین نام است.
صرف نظر از محتوای کتاب – که اینجا و اکنون محل سخن من نیست – اما استقبال جامعۀ ما از این "عبارت و مفهوم" جای تأمل بسیار دارد.
قابل کتمان نیست که تقریباً همگان روی خوشی به این عبارت و مفهوم نشان دادهاند؛ گویی رنج فراگیری در نهان اکثریت افراد نسبت به همدیگر وجود دارد که با این کشف بزرگ، ما، علت رنج را شناختهایم و خشنود ازین رازگشایی، با نشر خصوصیات سمیها، یکدیگر را نه تنها به حضور آنها آگاه میکنیم، بلکه به حذف و حصرشان نیز ترغیب مینماییم.
"سمیها" کجای زندگی ما پرسه میزنند که هرچه میرویم، نارسیدهتریم، و هرچه میکوشیم، بیثمرتر؟!
حجم عظیم رنجشها، و کاهش مستمر "صمیمت"ها، ظاهراً نشان میدهد که این راهحل، نافرجام مانده است، و آدمهای سمی شبیه "ارواح سرگردانی" شدهاند که همه جا پرسه میزنند و قربانیهای خود را ناگهان میگیرند.
- حمید ارسنجانی