سمزدایی یا دیگرزدایی؟
یادداشتی بر مفهوم آدمهای سمی؛ بخش هفتم
در "دیگرزدایی"، ما خود را معیار سنجش سمی بودن دیگران میگیریم و بر این مبنا از هر که آزرده و خشمگین میشویم، "مسئولیت" درد و رنج ایجاد شده را بر عهدۀ او مینهیم و بدین طریق خودفریبی میکنیم تا به حس بهتری از خود برسیم. تمام مسئله این است که جسارت درافتادن با خود را نداریم، و ازینروی، با دیگران میجنگیم؛ حقیقت، اما، آن است که ما از دست خود خسته ایم که بر دیگران آوار میشویم، و تکرار درسهای درد و رنج ما، محصول آن فریب و این خستگیست و درسها که به تکرار میرسند، نشانۀ آن است که مخرج مشترک مشکلات، ماییم.
در "سمزدایی"، آنچه معیار، حقیقت است، نه پسند و ناپسند من و آنچه مبناست، دلیل است، نه توجیهات من.
حالمان که از رفتار دیگران ناخوش میشود، بد نیست سری به ذخیرههای درونی خود اندازیم و سهم خود را از خستگی و فرسودگی و بیحوصلگی و زودرنجی و خشمخواهی و طلبکاری و نارضایتی وارسی کنیم؛ رفتار نادرست دیگران، هیچگاه رفتار نادرست ما را توجیه نخواهد کرد.
- حمید ارسنجانی