وب سایت شخصی حمید ارسنجانی

انتخاب راه، انتخاب مقصد نیز هست ..

وب سایت حمید ارسنجانی

عشق‌شناسی(4)؛ نگرشی از منظر روان‌تحلیلی بر مقولۀ عشق

eshghshenasi.jpgeshghshenasi_15436361311459529387.jpg

عشق‌شناسی(4)
نگرشی از منظر روان‌تحلیلی بر مقولۀ عشق

اریستوفان در رسالۀ مهمانی افلاطون بیان می‌کند که نیاکان ما دارای دوگانگی جنسی، با نیرو و شجاعتی استثنایی بودند. به حدی که به نبرد با خدایان پرداختند. زئوس(خدای خدایان در اساطیر یونان) برای مجازات‌شان تصمیم گرفت که آنان را به دو نیم کند؛ از آن پس، داستان "یگانگی" و "خوشبختی" خاتمه یافت. از آن زمان تا به امروز، هر کسی در پیِ "نیمۀ دیگر خویش" است. او، این جست‌وجو برای یافتن نیمۀ دیگر را عشق می‌خوانَد.

صرف نظر از متن این اسطورۀ یونانی، نکتۀ قابل تأمل در این داستان آن است که ما در گذشته یک "کلِ کامل" بودیم و پس از آن رویداد، "از خود" جدا شدیم. بدین معنا، ما در پی خود می‌گردیم، نه دنبال دیگری. پس ما چیزی را جست‌وجو می‌کنیم که نداریم، و فقدان آن، آزارمان می‌دهد؛ در مورد عشق، این فقدان، همان غم عشق است.

بنابراین، عشق بعنوان یک نیاز – همانند هر نیاز دیگر – پس از ارضاء شدن، فروکش می‌کند؛ یک نیازِ برآورده شده، دیگر نیاز نیست.

این جست‌وجو برای کامل شدن، ما را به سمت کسانی سوق می‌دهد که کمابیش قرینۀ ما هستند، نه مانند خود ما. این نتیجه، در واقع به وجوهی از خواسته‌های ما مرتبط می‌شود که برای ما نقش فوق‌العاده دارند، نه تمام خواسته‌ها. بعنوان مثال، کسی که  از نقصانِ اعتمادبه‌نفس خود رنج می‌کشد، جذب کسی می‌شود که اعتمادبه‌نفس بالایی دارد.

به این معنا، آنچه نیاز ما تلقی می‌شود، درواقع همان چیزی‌ست که از فقدانش در رنجیم. بنابراین در مورد آنچه نداریم، و رنجی هم از این نداشتن نمی‌کشیم، گمشدۀ ما و در نتیجه نیاز ما نیست. پس ما را جذب نمی‌کند.

- حمید ارسنجانی

(0) - (0)