پیامبر شفاء؛
مسیح، لبخندی که بر لبان خداوند نشست ..
بدون شک، پیامبران، تنها کسانیاند که نامشان، و ذکرشان، با نام و یاد خداوند، عجین شده است، و انسانها، به نسبت شباهتی که بدین بندگان برگزیدهی خداوند مییابند، می توانند یادآور نام و یاد خداوند باشند. و بیتردید سلسلهی پرجاذبه و شوقانگیز عارفان و قدیسان، از نتایج دلگشای حضور انبیاست.
پیامبران، در واقع، پیامآوران نورند، و بلکه خود، عین نور خداونداند، و از همین روست که به راه ایشان رفتن، به راه خدا رفتن است؛ تابش نور حق، سایههای وجودشان را از میان برداشته است، و لذا همچو شمعی شدهاند که سرا پا شعلهاند:
شمع جمله شد زبانه پا و سر / سایه را نبود به ِِگرد او گذر
شمع چون در نار شد کلی فنا / نه اثر بینی ز شمع و نه ضیا ( دفتر پنجم مثنوی/ 675 و 679 )
پیامبران، واسطههای میان انسان و خداونداند، اما واسطههایی که فانی حقاند، نه حائل حق؛ آنها شمعهای بیسایهاند؛ وجودهایی سراپا فروزان:
چون فناش ازفقر، پیرایه شود / او محمدوار، بیسایه شود ( دفتر پنجم مثنوی / 673 )
و خاصیت فنا اینست که تا به احتراق نرسی، بی نوری ...
از همین روست که خداوند در قرآن کریم، به عموم مؤمنان فرمان میدهد که به جمیع انبیاء، مؤمن باشند، و میان هیچیک از ایشان فرقی ننهند ( بقره / 136 و آل عمران / 84 )، و "کسانیکه به خدا و پیامبرانش ایمان آورده، و میان هیچیک از ایشان فرقی نگذاشتهاند، به زودی (خدا) پاداش آنان را عطا میکند، و خدا آمرزندهی مهربانست".( نساء / 152 )
از میان عموم انبیاء الهی، بیشک حضرت مسیح، عیسی بن مریم (ع)، وضعی متفاوت داشت؛ هم به دنیا آمدنش، هم در دنیا زیستنش، و هم ازدنیا رفتنش ( نساء / 157 و 158 )، همگی منحصر به خود اوست. و بخشی از این اعجاب و شگفتی، البته حیات مادی و معنوی مریم (س) را نیز شامل است.
مریم مقدس، او را بدون همسر، باردار میشود: « و این کار بر خدا، آسان است، تا او را نشانهای برای مردم و رحمتی از جانب خویش قرار دهد ..»(مریم / 21 )
خداوند مَثَل او را در خلقت، همچون مَثَل آدم (ع) بر میشمارد:
« بدرستی که مَثَل عیسی نزد خداوند، همچون مثل آدم است (که) او را از خاک آفرید، سپس بدو گفت که"باش"، پس وجود یافت.» ( آل عمران / 59 )
حیات اینجهانی عیسی مسیح (ع) چندان بلند نبود و او به نقل تاریخ، بیش از سی و سه سال در میان مردم، درنگ نکرد، اما حیات معنوی و روحانی او، همگان را به تولدی دوباره فراخواند و تاریخی دوهزار ساله را رقم زد که همچنان تداوم دارد.
آموزههایش، چنان « خدا و محبت» را به هم آمیخت که این هر دو، یکی شدند: «وهر که محبت مینماید، خدا را میشناسد و آنکه محبت نمیکند، خدا را نشناخته است زیرا خدامحبت است »(اول یوحنا / 4 : 7 تا 9 )، و« آنکه آمرزش کمتر یافت، محبت کمتر مینماید»( لوقا / 7: 47 )
پس هر آنکه سرشار از محبت است، سرشار از خداست.
و همین معانی لطیف، در دستان قدیسان، تسکین تمام دردهای زیستن شد: «هر شهری قانونی دارد، و قانون شهر خدا، محبت است»( قدیس آگوستین). در چنین شهری البته، « زندگی، نزدیکتر از هر چیز دیگری به لبخند خداست»(قدیس فرانچسکو).
از کلمات اوست که میفرمود: «داوری مکنید تا بر شما داوری نشود، حکم مکنید تا بر شما حکم نشود، و عفو کنید تا آمرزیده شوید؛ به همان پیمانهای که میپیمایید، برای شما پیموده خواهد شد.»(لوقا / 6: 37 و 38 )
«و خداوند در دلهای کسانی که از او پیروی کردند، رأفت و رحمت نهاد ..»(حدید / 27 )، « و او را هر جا که باشد، پر برکت ساخت»(مریم/ 31 )
پیامبران به منزله لبخندهایی هستند که به توالی بر لبان خداوند نشسته است؛ هیچکس از راههای گشوده شده بواسطهی آنان، مستغنی نیست، چرا که بیتردید هم ایشان، برترین آیات خداوند در زمین بودند. و شاید از همین روست که خداوند می فرماید: «کسانیکه آیات ما را دروغ شمردند و از سر تکبر، دامن از آنها فرو چیدند، درهای آسمان به روی ایشان، گشوده نخواهد شد.» ( اعراف / 40 )
- حمید ارسنجانی