یادداشتهای زندگی(1)
زندگی رضایتمند، خود، به تنهایی کار آسانی نیست، چه رسد به زندگی "مشترکِ رضایتمندِ طولانی".
هم خواستههای انسان امروز، بسیار است، و هم آرزوهای برنیامدۀ او فراوان. و هر جا که میان انسان و مطلوبهایش فاصله افتد، رنج، از همانجا زاده میشود. روشن است که با این فراوانی مطالبات، آنچه بر سر ما میآید، رنج روزافزون است، پس آنکه کسانی زندگی "بیخواسته و بیآمال" را توصیه میکردند، دریافت درستی از ریشۀ رنجها داشتند اما راه حل آنها مبنی بر ترک تمام خواستهها، برای انسان امروز و زندگی امروز، میسر نیست. دستکم، نسخۀ آنان، جز برای معدودی افراد، قابل اجرا نخواهد بود.
حقیقت آن است که بسیاری از مطالبات ما، لزوماً خواستههای حقیقی ما نیستند بلکه از "مقایسات" ما با دیگران به زندگی ما وارد شدهاند. سهم این بخش از خواستهها را میباید روشن ساخت. اینها همان نیازهای کاذباند که به سبب "مقایسات نامتناسب"، جای خواستههای حقیقی ما را تنگ کردهاند. دنبال کردن خواستههای دیگران، در واقع، زندگی کردن در زندگی دیگران است، درست مانند اینکه با کسانی همسفر شویم که به مقصدهای متفاوتی میروند. نتیجه آنکه به جایی میرسیم که مقصد ما نیست، و چیزی به دست میآوریم که خواستۀ ما نبوده است، و ازینروی، رنج سفر را بردهایم بیآنکه رضایتی حاصل کرده باشیم.
در پیِ مطلوبهای دیگران رفتن، فرسایش بیحاصلیست که غالب اوقات، خود را در نیمۀ اول عمر، آشکار نمیکند اما پس از چهلسالگی، انبوه پرسشهای بیجواب، و حسرتهای برنیامده گریبان ما را خواهند گرفت. خلاصی از "مقایسات"، یک ضرورت است.
- حمید ارسنجانی