یادداشتهای زندگی(17)
اعتراف و اعترافکِشی؛ بخش دوم(پایانی)
همانقدر که "اعترافکِشی" زیانبار است، "اعتراف" به اشتباهات خود، اما میتواند سودمند باشد؛ این "پوزشهای خودخواسته" که جلوههای "فروتنی" و "حقپذیری" ما را نمایش میدهند، در واقع طعم "قدرشناسی" و "مهرورزی" را نیز در خود دارند، و این "ماییم" که به تمام اینها نیازمندیم، علاوه بر آنکه برای شریک زندگیمان، بهقدر کفایت، خوشایند و ارزشمند خواهد بود. تجربه نشان داده است که سختترین خطاها، گاه به اعترافی بخشیده شدهاند درحالیکه گاه سهلترین آنها، بدون اعتراف، نابخشوده ماندهاند.
برای تکرار و استمرار چنین رفتارهای امیدبخشی میانمان، دو چیز ضرورت دارد: نخست آنکه هیچگاه، و در هیچ شرایطی از اعترافات شریکمان، برگهای بَرنده برای خود نسازیم؛ این کار، هیچ فضیلتی بر فضائل ما نمیافزاید اما میتواند مجال خوشایندی را که شریکمان بر ما و زندگی گشوده است، از ما بگیرد.
دوم آنکه متقابلاً با بیان سهم قصورها و تقصیرهای خود، "عذرپذیرانه" قدرشناسی خود را نسبت به او ادا کنیم.
این اعترافها، تنها از خود آغاز میشوند، و تنها به خود ختم میگردند، و تمام تأثیر مفید آن نیز همینجاست؛ هم کسانیکه طرف مقابل را مجبور به اعتراف میکنند، و هم کسانیکه اعترافات شنیده شده را به سود خود مصادره مینمایند، هر دو به یک مقصد میرسند؛ بیثمر شدن این رفتار سودمند.
اعترافکِشی، راه عذرخواهی را میبندد، و اعترافهای خودخواسته، عین عذرخواهیاند و همگام با آن.
- حمید ارسنجانی