یادداشتهای زندگی(2)
ما بهترین رابطهها را، صمیمیترین آنها میدانیم، اما صمیمیت، نزدیکی بیحدومرز نیست. برای ما روشن است که مثلاً دروغ و دورویی ما را از هم دور میکند اما گاهی نزدیکشدن، ما را از آنچه میکنیم، غافل میکند.
حفظ "حرمتها" و مراعات "حریمهای شخصی" افراد را میتوان از مهمترین شاخصههای حفظ صمیمیت دانست.
روحیۀ کنترلگری ما سبب میشود که به تمام پستوها و حیاط خلوت دوستان و نزدیکان سرک بکشیم و حتی گاه دلخور از آنیم که چرا همه چیزشان را بر ما فاش نمی کنند!
حقیقت این است که اغلب رابطهها اگر به تمامی بر هم گشوده شوند، آنچه آسیب میبیند، همان صمیمیت است. ریشۀ این موضوع در نیازیست که هر کسی کم و بیش به "آزادی" دارد؛ حضور بیاندازۀ دیگران، آزادی ما را تحدید و تهدید میکند. به همین علت تقریباً همۀ ما از کسانی که بیش از حد در زندگیمان جستجو میکنند گریزانیم. این جستجوگری نابجا و غیراخلاقی، سهم بسیاری در افزایش فاصلهها و کاهش صمیمیتها داشته است. یکی از علل مهمی که افراد علاقهای به ماندن در شهرهای کوچک ندارند و به کلانشهرها هجرت میکنند، گریز از همین جستجوگریهاست زیرا کنجکاویهای بیجای دیگران، ورود بیاجازه به قلمروهای شخصیاند، و از اینروی، افراد را وامیدارند تا برای حفظ این قلمروها، فاصله بگیرند. این دقیقاً به معنای کاهش صمیمیت است.
حفظ حرمتها نیز چیزیست که اگر در روابط ما لحاظ نشوند، دیر یا زود صمیمیتها آسیب میبینند؛ ما برای ایجاد روابطی گرم و خودمانی، هیچ حاجتی به تمسخر و ریشخند و توهینهای مزاحگونه نداریم. عشق، با تمام توان و نفوذش، در برابر تحقیر و توهین و تمسخر و مانند آن، شکننده است. و این رفتارهای ناآگاهانه، گاه، در جامۀ صمیمیت، خسارتهای سنگینی به روابط ما میزند.
صمیمیت، نیازمند اعتماد، صداقت، ظرفیت، امنیت، و نیکخواهیست، اما نیازمند برترین تکریم و احترام، و محتاج بهترین فاصله هم هست. کسانی که مدام در پی نزدیکترین فاصله هستند، صمیمیت را به مخاطره میاندازند.
- حمید ارسنجانی