یادداشتهای زندگی(9)
رابطه و کشمکش
ازدواج، از میان تمام روابطی که ما میتوانیم تجربه کنیم، دشوارتر، مهمتر، و متفاوتتر است. تجربۀ پنج سال رابطۀ بیازدواج، حتی نمیتواند معادل پنج ماه بودن در زندگی مشترک، باشد. شاید یکی از علل مهم این تفاوت، و احتمالاً مهمترین آنها، این است که ما با "تمام صمیمیت"، و با "تمام تعارضاتِ" رابطه، یکجا مواجه میشویم. در روابط دیگر، شاید با تمام صمیمیتهای یکدیگر روبرو شده باشیم، اما با تمام تعارضات، نه.
نقش تعارضات در روابط ما چنان اهمیتی دارند که اگر نمیبودند، تقریباً میتوان گفت که "رابطه" تبدیل به "ارتباط" و یا یک آشنایی ساده میشد. ما در ازدواج نمیخواهیم در حد یک ارتباط بمانیم، بلکه میخواهیم هرچه بیشتر و گرمتر، رابطهای بسازیم و این، مستلزم عبور از معبر تعارضهاست؛ این تعارضات، دقیقاً همان چیزیست که امروزیان از ازدواج انتظار ندارند، بخصوص که تقریباً همگی شریک زندگیشان را با عشق و انتخاب خود برگزیدهاند، یعنی بهترین وضعیت ممکن.
واقعیت این است که مواجه شدن با تعارضات رابطه، هم ریسک و خطر آن است، و هم فرصت رشد آن؛ رشد، بیرون رابطه نیست، بلکه درون آن رخ میدهد و این، مستلزم روبرو شدن و حل تعارضات است و روند پختگی ما، سفریست مستمر و تدریجی، و پرمخاطره؛ دانته، به بهشت نرسید مگر آنکه از دوزخ گذر کرد.
تمام کسانی که انتظار یک زندگیِ مشترکِ بیتعارض و بیکشمکش دارند، مهیّا به پرداخت هزینۀ عشق نیستند، ازاینروی، بدون آنکه چندان کاری برای مراقبت از رابطه و عشق خود کرده باشند، آخرین راه، یعنی جدایی را، بعنوان اولین گزینۀ خود، انتخاب میکنند؛ اینجا، "کمطاقتی" و "ناکامی" همداستانند.
- حمید ارسنجانی